دجو

لغت نامه دهخدا

دجو. [ دُ ج ُوو ] ( ع مص ) تاریک شدن شب. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). تاریک گردیدن شب. دَجْوْ. || فروپوشیدن بعض موی بز بعض را و واخیده نشدن. || آرمیدن با زن. || تمام و فراخ گردیدن جامه. || قوی گردیدن اسلام و فروپوشیدن هر چیز را. ( منتهی الارب ).
دجو. [ دَج ْوْ ] ( ع مص ) دُجُوّ. رجوع به دُجُوّ شود.

فرهنگ فارسی

تاریک شدن شب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال میلادی فال میلادی فال جذب فال جذب فال سنجش فال سنجش