علی گیلانی

لغت نامه دهخدا

علی گیلانی. [ ع َ ی ِ گی ] ( اِخ ) ( سید... ) آنگاه که سیدقوام الدین مرعشی قلعه فیروزکوه را محاصره کرد، کوتوال آن حصار یعنی کیا جلال ، سیدعلی گیلانی را که جامع اصناف و کمالات نفسانی بود شفیع خود قرار داد و به شفاعت این سیدعلی ، مورد عفو سیدقوام الدین مرعشی واقع گشت. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 342 و 343 شود.
علی گیلانی. [ ع َ ی ِ گی ] ( اِخ ) ابن عبدالصمد گیلانی. مشهور به سمند. رجوع به علی سمند شود.
علی گیلانی. [ ع َ ی ِ گی ] ( اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی. صوفی و ادیب و شاعر بود. وی در سال 1040 هَ. ق. در حماة متولد شد و در آنجا مشیخة سجاده قادریه را عهده دار شد و درهمین شهر در سوم ذی قعده سال 1113 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1- بلوغ البغیة فی شرح منظومة الحلیة. 2- دیوان شعر. 3- الرحلة المکیة. ( از معجم المؤلفین ).

فرهنگ فارسی

ابن یحیی ابن احمد بن علی بن احمد بن قاسم گیلانی قادری حموی صوفی و ادیب و شاعر بود وی در سال ۱٠۴٠ قمری در حماه متولد شد و در آنجا مشیخه سجاده قادریه را عهده دار شد و در همین شهر در سوم ذی قعده سال ۱۱۱۳ قمری درگذشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال آرزو فال آرزو فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ