سیخ شدن

لغت نامه دهخدا

سیخ شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) راست شدن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
- سیخ شدن با کسی ؛ کنایه از حریف و مقابل شدن با او. ( از آنندراج ) :
شمع گر بسیار سرکش افتد از کون خری
کی تواند سیخ شد در پیش تیغ آفتاب.ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).شاها برسات خانه ام کند از بیخ
می نتواند کوه شدن با وی سیخ
برمن چون شد منزل نورس دوزخ
امسال که شد بهشت نورس تاریخ.باقر کاشی ( ازآنندراج ).

فرهنگ فارسی

راست شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم