زهر زمین

لغت نامه دهخدا

زهرزمین. [ ] ( اِ مرکب ) بلغت جرجان آزاددرخت است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( از لسان العجم شعوری ج 2 ص 37 ورق ب ). رجوع به زهره زمین شود. || درخت سرو. || حنظل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

درخت سرو یا حنظل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب فال رابطه فال رابطه فال میلادی فال میلادی