گواهی ابطال ثبت

فرهنگستان زبان و ادب

{certificate of deletion} [حمل ونقل دریایی] مدرکی که مأمور ثبت بندر صارکنندۀ گواهی پس از ابطال ثبت کشتی صادر کند

ویکی واژه

مدرکی که مأمور ثبت بندر صارکنندۀ گواهی پس از ابطال ثبت کشتی صادر کند.

جمله سازی با گواهی ابطال ثبت

این روستا از بخش مرکزی شهرستان کلات به عنوان اولین دهکده ارگانیک کشور موفق به دریافت گواهی بین‌المللی از شرکت BCS آلمان به عنوان اولین شرکت بازرسی محصولات ارگانیک در اروپا شده‌است.
ز دیده خون همی بارم ز شوق روی آن دلبر به غیر از مردم دیده در این عالم گواهی نیست
«تا آنجا که عقل سلیم گواهی می‌دهد این امر جز خواست خدای بزرگ چیز دیگری نیست؛ زیرا می‌خواهد که جهان مسیحیت را از ورطه نابودی پایانی رهایی بخشد…»
سنگ‌ریزه گر نبودی دیده‌ور چون گواهی دادی اندر مشت در
دهند بی شک افاضل بدان گواهی اگر به فضلش سازد رهیت محضر
چه رنگ بازم که آگه شود دل تو ز دردم گواهی ار ندهد اشک سرخ و گونه زردم
«گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست‌»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال تک نیت فال تک نیت