خاک نشینی

لغت نامه دهخدا

خاک نشینی. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) جلوس بر خاک. || بدبختی. فقر. بیکسی. || فروتنی :
در سرکشی است خاک نشینی که گفته اند
فواره چون بلند شود سرنگون شود.؟

فرهنگ فارسی

بدبختی فقر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم