لغت نامه دهخدا بیزان. ( نف ، ق ) صفت بیان حالت ازبیختن. در حال بیختن. ( یادداشت مؤلف ) : ز رنگ روی مل بر خاک ریزان ز تاب موی گل بر باد بیزان.؟ ( از تاج المآثر ).بیزان. ( ع اِ ) ج ِ باز، بمعنی مرغ شکاری. ( از منتهی الارب ) ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به باز شود.