بیرحمت

لغت نامه دهخدا

بیرحمت. [ رَ م َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + رحمت ) که بخشایش ندارد. || بیرحم. بی شفقت. نامهربان : این سعدالدین بیرحمتی بود ناجوانمردی. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 45 ).
بیرحمتم اینچنین چه ماندی
ارحم ترحم مگر نخواندی.مولوی.رجوع به رحمت شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت