خصومتگری

لغت نامه دهخدا

خصومتگری. [ خ ُ م َ گ َ ] ( حامص مرکب ) دشمنی. عداوت:
خصومتگری برگرفتم ز راه
بدین اعتماد آمدم نزد شاه.نظامی.

جمله سازی با خصومتگری

خصومتگری برگرفتم ز راه بدین اعتماد آمدم نزد شاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال درخت فال درخت فال فنجان فال فنجان