العجل. [ اَ ع َ ج َ ] ( ع صوت ) در ترکیب مفعول مطلق است و عامل آن ( فعل امر ) حذف شده. در اصل چنین بود: اعجل العجل ؛ یعنی زودی بکن زودی کردن ، یعنی کمال زودی کن. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). بشتاب. عجله کن. اَلبِدار. اَلوَحی ̍. و رجوع به عَجَل شود.
فرهنگ فارسی
در ترکیب مفعول مطلق است و عامل آن حذف شده .
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: عجل (۴۷ بار) (بر وزن جسر) گوساله. . از مجمع و مفردات بدست میآید علت این تسمیه آنست که گوساله به عجله بزرگ شده و بصورت گاو در میآید. آن جمعاً ده بار در قرآن بکار رفته، هشت بار در خصوص گوساله پرستی بنیاسرائیل و دوبار در اینکه ابراهیم «علیه السلام» به میهمانان خویش گوساله بریان آورد .