اسپندار

لغت نامه دهخدا

اسپندار. [ اِ پ َ ] ( اِ ) شمع، که معشوق پروانه است. ( برهان ). || مخفف اسپندارمذ. || بودن نیر اعظم در برج حوت. ( برهان ). اسفندار. || درختی است که مطلق باثمر نبوده مثل پده وآنرا اسپیدار و اسفید نیز گویند. ( مؤید الفضلاء ).
اسپندار. [ اِ پ َ ] ( اِخ ) ( مخفف اسپندیار ) نام پسر گشتاسب. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

نام پسر گشتاسب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال فرشتگان فال فرشتگان