اذخار

لغت نامه دهخدا

اذخار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ذخیرة.
اذخار. [ اِذْ ذِ ] ( ع مص ) ادّخار. ذخر. ( زوزنی ). یخنی ساختن. ( منتهی الارب ). یخنی نهادن. پس انداز کردن. ( زوزنی ). ذخیره نهادن. ذخیره کردن. ( غیاث اللغات ). || برگزیدن چیزی را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

= ادخار

فرهنگ فارسی

ذخیره شده ها، جمع ذخر
پس انداز کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال چای فال چای فال احساس فال احساس فال راز فال راز