احوالات

لغت نامه دهخدا

احوالات. [ اَح ْ ] ( ع اِ ) ج ِ احوال. چگونگیها. سرگذشتها. حالتها:شرح احوالات تلک هندی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 413 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم