مهم سازی

لغت نامه دهخدا

مهم سازی. [ م ُ هَِ / م ُ هَِ م م ] ( حامص مرکب ) عمل مهم ساز. کارسازی. پرداخت. ادا.
- امثال :
جواب هم از مهم سازی است .
- مهم سازی کردن ( نمودن ) ؛ پرداختن. ادا کردن مالی را : صاحب جمعان اجناس را موافق نمونه ممهوره خریداری و قیمت را از قرار قیمت نامچه مذکوره از بابت تحویلات خود مهمسازی صاحب مال نمایند. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 10 ). آنچه نقد مهمسازی نکنند از حشو طلب ایشان وضع و در آخر سال قدر آن را مشخص و از دفتر تنخواه بازیافت و ابواب خود و به هر مصرف که مقرر شود مهم سازی می کند. ( تذکرةالملوک ص 43 ).
|| تقویت بنیه مالی.

فرهنگ فارسی

عمل مهم ساز کارسازی پرداخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال پی ام سی فال پی ام سی فال انبیا فال انبیا فال جذب فال جذب