مجبوره

لغت نامه دهخدا

( مجبورة ) مجبورة. [ م َ رَ ] ( اِخ ) نام مدینه منوره. ( منتهی الارب ). نام مدینه طیبه. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم