نامدار

اسم پسرانه نامدار یک نام با بار معنایی مثبت و عمیق است که به ویژگی‌های شخصیت و مقام فرد اشاره دارد:

معنی اصلی: نامدار به معنای معروف و بزرگ است. این نام به وضوح به کسانی اطلاق می‌شود که دارای شهرت و آوازه در جامعه هستند. فردی که این نام را دارد، به دلیل ویژگی‌های مثبت خود، در میان دیگران شناخته شده و مورد احترام است. این نام می‌تواند به فرد احساس اهمیت و اعتبار بدهد.

نیک‌نام و مشهور: نامدار همچنین به معنای نیک نام و مشهور تعبیر می‌شود. این ویژگی‌ها نشان‌دهنده‌ی این است که فرد به خاطر خوبی‌ها و فضایل اخلاقی‌اش در ذهن دیگران باقی می‌ماند. در واقع، فردی که با این نام شناخته می‌شود، معمولاً در نظر دیگران به عنوان شخصی با شخصیت و رفتار مثبت مورد توجه قرار می‌گیرد.

بزرگوار و پهلوان: این نام به معنای بزرگوار و پهلوان نیز اشاره دارد. در فرهنگ‌های مختلف، بزرگوار بودن و پهلوانی به عنوان ویژگی‌های بارز شخصیت‌های مثبت و قابل احترام شناخته می‌شود. این نام به نوعی نشان‌دهنده‌ی قدرت، شجاعت و فضایل اخلاقی است که می‌تواند الهام‌بخش فرد در مسیر زندگی‌اش باشد.

نکات فرهنگی: انتخاب نام نامدار می‌تواند نمایانگر آرزو برای موفقیت و شهرت مثبت در زندگی باشد. این نام به فرد یادآوری می‌کند که باید بر روی ویژگی‌های مثبت خود تمرکز کند و در زندگی‌اش به دنبال نیک‌نامی و بزرگوار بودن باشد.

لغت نامه دهخدا

نامدار. ( نف مرکب ) ( از: نام + دار، دارنده ) مشهور. معروف. نامی. نام آور. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). مشهور در دلیری یاعلم یا هنر یا نیکی. ( فرهنگ نظام ). مشهور. معروف. دارای آوازه. نیکنام. سرافراز. بزرگوار. باعزت. باآبرو. ( از ناظم الاطباء ). سرشناس. شهره. مشتهر. صاحب نام.بلندآوازه. بلندنام: پس نصربن سیار مالک بن عمرو الحمامی را به حرب فرستاد و او مردی نامدار بود و چهار هزار مرد بدو داد. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

نامی، بنام، نیکنام، معروف
دهیست از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان.
(صفت ) ۱ - صاحب اسم ذواسم:[ بدانیدکه نام دلیل است برنام دارونام دارازنام بی نیاز است... ] ۲ - دارای نام وشهرت مشهورمعروف: [ باب پنجم درلطایف اشعارملوک کبار وسلاطین نامدار ] ۳ - سروربزرگوار: اگر او نبودی چنین نامدار زلولو نکردی به پیشم نثار. ۴ - پهلوان نامی: همه نامداران پرخاشجوی زخشکی بدریانهدندروی. ۵- نفیس مرغوب قیمتی ( درصفت جامه گنج وغیره ): گه زمال طفل می زن لوتهای معتبر گه زسیم بیوه می خرجامه های نامدار. ( عبدالرزاق اصفهانی بنقل راحه الصدور ۱۶. قزوینی.یادداشتها۱۹۲:۷ )

فرهنگ اسم ها

اسم: نامدار (پسر) (فارسی) (تلفظ: nām dār) (فارسی: نامدار) (انگلیسی: nam dar)
معنی: ( به مجاز ) معروف، بزرگ، نیک نام، ( به مجاز ) دارای آوازه و شهرت بسیار، مشهور، بزرگوار، پهلوان، ( در قدیم ) ( به مجاز ) نفیس، قیمتی، گزیده، گزین، بسیار خوب، ( در اعلام ) نام دستور [وزیر] بزرگ یزد در زمان بازدید جکسون از یزد [البته هنگام این بازدید وی در هند بوده] و آتش ورهرام یزد نزدیک خانه ی او بوده است

دانشنامه عمومی

نامدار (سلسله). نامدار ( سلسله )، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سلسله در استان لرستان ایران است. زبان مردم این روستا لکی است.
این روستا در دهستان یوسف وند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸ نفر ( ۱۴خانوار ) بوده است.

جمله سازی با نامدار

💡 نخستین یکی جام گوهر بکار بیاورد پیش یل نامدار

💡 همی گفت هرکس که این نامدار نماند به کس جز به سام سوار

💡 همو مرد جنگست و گرد و سوار بگوهر بزرگ و بتن نامدار

💡 بزد تیغ و پی کرد اسب سوار ز زین باژگون گشت آن نامدار

لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز