نصب العین. [ ن َ بُل ْ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) مدنظر. منظور خاطر. مقابل چشم. ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). نصب العین ، معمولاً به فتح اول خوانده میشود ولی در اصل به ضم است و بعضی ها در صحت فتح تردید کرده اند، با این حال در این بیت خاقانی گوید : فقر کن نصب عین و پیش خسان رفع قصه مکن نه وقت جر است به قرینه «رفع» و «جر» آن را مفتوح باید خواند. ( از نشریه دانشکده ادبیات تبریز ). - نصب العین قرار دادن ؛ در نظر داشتن. پیش چشم داشتن. فراموش نکردن. - نصب العین کردن ؛ پیش چشم کردن. در نظر داشتن. نصب العین. [ ن ُ بُل ْ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) رجوع به نَصب ُالعَین شود.
فرهنگ معین
(نَ بُ عَ ) [ ع . ] (اِمر. )مقابل چشم ، پیش چشم .
فرهنگ عمید
مورد نظر، مد نظر.
فرهنگ فارسی
منظور نظر مقابل چشم . توضیح در عربی فصیح بضم اول استعمال شود. مولف محیط گوید : و هذا نصب عینی بالضم والفتح - اوالفتح لحن - ای القائم فی نظری . فعل بمعنی مفعول کالطعم و الاکل ای منصوبا لعینی . در تدوال فارسی بفتح غیاث آرد : نصب العین بالفتح مد نطر و منظور خاطر ومقابل چشم . یا نصب العین ساختن ( قرار دادن ) . در برابر چشم داشتن پیشنهاد خاطر نمودن پیش چم داشتن مد نظر . منظور خاطر . مقابل چشم . نصب العین معمولا به فتح اول خوانده میشود ولی در اصل به ضم است و بعضی ها در صحت فتح تردید کرده اند .