مژکی

لغت نامه دهخدا

مژکی. [ م ُ / م ِ ژَ ] ( ص نسبی ) منسوب به مژک و مژه. مژه ای. هدبی. مژگانی. رجوع به مژگانی شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{rambutan} [زیست شناسی- علوم گیاهی] میوۀ گیاهی با نام علمی سرخالوی مژکی (Nephelium lappaceum ) و هم خانواده با سرخالو و چشالو که شفت و گرد وگاه بیضی و قطر آن سه تا شش سانتی متر است که روی خوشه های دو تا ده تایی قرار دارد؛ پوست آن پوشیده از مژک و معمولاً سرخ است؛...

دانشنامه عمومی

مُژَکی یا رامبوتان میوهٔ گیاهی است با نام علمی سرخالوی مژکی ( ( نام علمی: 'Nephelium lappaceum' ) و هم خانواده با سرخالو و چشالو که سفت و گرد وگاه بیضی و قطر آن سه تا شش سانتی متر است که روی خوشه های دو تا ده تایی قرار دارد؛ پوست آن پوشیده از مژک و معمولاً سرخ است؛ گوشتهٔ آن شفاف و ترد و سفید و گاه مایل به صورتی است و طعمی ترش و شیرین دارد؛ هستهٔ آن قهوه ای شفاف و به قطر دو تا سه سانتی متر است.
مژکی گیاهی است درختی با اندازه متوسط که مربوط به مناطق گرمسیری و استوایی می باشد و در تیره Sapindaceae طبقه بندی می گردد.

ویکی واژه

میوۀ گیاهی با نام علمی سرخالوی مژکی (Nephelium lappaceum) و هم‌خانواده با سرخالو و چشالو که شفت و گرد وگاه بیضی و قطر آن سه تا شش سانتی‌متر است که روی خوشه‌های دو تا ده‌تایی قرار دارد؛ پوست آن پوشیده از مژک و معمولاً سرخ است؛ گوشتۀ آن شفاف و ترد و سفید و گاه مایل به صورتی است و طعمی ترش و شیرین دارد؛ هستۀ آن قهوه‌ای شفاف و به قطر دو تا سه سانتی‌متر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان