پهنک

لغت نامه دهخدا

پهنک. [ ] ( اِ ) بهندی قنب است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ عمید

قسمت پهن برگ یا گلبرگ.

فرهنگ فارسی

قسمت پهن برگ یاگلبرگ
( اسم ) قسمت پهن برگ
بهندی قنب است

فرهنگستان زبان و ادب

{blade , lamina} [زیست شناسی- علوم گیاهی] قسمت پهن برگ و گلبرگ
{palm , palm of anchor} [حمل ونقل دریایی] قسمت پهن و صاف پنجۀ لنگر

دانشنامه آزاد فارسی

پهنک (lamina)
بخش پهن برگ در دو طرف رگبرگ میانی گیاهان گل دار (نهاندانگان). پهنک عموماً نازک و مسطح، و معمولاً نخستین اندام فتوسنتز است. پهنک شبکه ای از رگبرگ ها برای هدایت آب و مواد غذایی دارد. در بیشتر مواقع، پهنک به ساختار نازک و پهن ریسۀ بسیاری از علف های دریایی نیز اطلاق می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای فال آرزو فال آرزو