مجموعه سروده هایی که با وجودِ نمونه های پراکنده و اغلب ناموفّق در دهه های ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰، در دهه های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ در حاشیۀ شعر نیمایی رشد و گسترش یافت و در دهه های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ شعر نیمایی را به حاشیه رانْد و خود در محور اصلی قرار گرفت. هرچند، نوعِ تخیّل در شعر نیمایی و منثور، به یک سان، مورد توجّه قرار می گیرد، امّا تکیه بر مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر منثور به اندازه شعر نیمایی نیست. شعر منثور دو گرایشِ آهنگین و غیرآهنگین را در خود پنهان دارد. نمایندۀ مهمّ شعر منثور آهنگین، احمد شاملو است که سروده هایش از دهۀ ۱۳۳۰، به ویژه از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، مورد توجّه گروه هایِ به نسبت گسترده ای از شعرخوانانِ معاصر قرار گرفت. گرایشِ غیرآهنگین شعر منثور با نمایندگانی مانند بیژن جلالی و احمدرضا احمدی و دیگران، از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، اغلب به خوانندگانِ خاصّ تر شعر معاصر اکتفا کرده است. هردو شاخۀ شعر منثور، اغلب، به نادرست، به نام شعر سپید/سفید مورد اشاره قرار می گیرد.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] شعر منثور، به معنای کلام تخییلی فاقد وزن و قافیه است. اگر شرط لازم در اطلاق شعر بر یک کلام را ترکیب آن از قضایای تخییلی و اشتمال آن بر عنصر تخییل و تصویرگری بدانیم و وجود وزن و قافیه را ضروری ندانیم (چنان که به قدمای منطق دانان یونانی نسبت داده اند) در این صورت می توان شعر منثور (در مقابل شعر منظوم) داشت. شعر منثور بر این مبنا در برابر اشعار کلاسیک فارسی (شعر با وزن و قافیه) قرار می گیرد، چه قافیه آن شعر به هم خورده باشد و یا اصلاً وزن و قافیه نداشته باشد که در زبان فارسی از آنها به شعر نیمایی، شعر سپید، شعر آزاد و… تعبیر می شود. مستندات مقاله در تنظیم این مقاله از منبع ذیل استفاده شده است:• مظفر، محمدرضا، المنطق. ۱. ↑ مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۴۶۲. ...