حاطب بن ابی بلتعه لخمی، یکی از یاران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و از اهل بدر بود. او مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد. حاطب بن ابی بلتعه لخمی به عنوان سفیر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) برای دعوت مقوقس، حاکم اسکندریه، به دین اسلام، انتخاب شد. برخی از مفسران معتقدند آیاتی از سورههای ممتحنه (آیه ۱)، توبه (آیه ۲۳)، آل عمران (آیه ۲۸) و مجادله (آیه ۲۲) به موضوع جاسوسی حاطب برای مشرکان مکه اشاره دارد. حاطب بن ابی بلتعه، صحابی پیامبر اسلام (ص)، پس از مسلمان شدن به مدینه مهاجرت کرد، اما خانوادهاش در مکه باقی مانده بودند. قریش از او خواستند تا نامهای به مکه بفرستد و از قصد پیامبر برای حمله به مکه جویا شود. همسر حاطب این نامه را نوشت و برای او فرستاد. حاطب نیز، بدون کسب اجازه و در حالی که این کار افشای اسرار مسلمانان محسوب میشد، پاسخ داد که پیامبر قصد چنین حملهای را دارد.
حاطب بن ابی بلتعه
دانشنامه اسلامی
حاطب بن ابی بلتعه لخمی از بدریان و سفیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم برای فراخواندن مقوقس، حاکم اسکندریه به اسلام بود. برخی از مفسران، آیات نخست سوره ممتحنه، ۲۳ توبه، ۲۸ آل عمران و ۲۲ مجادله را درباره جاسوسی حاطب، برای مشرکان مکه دانسته اند.
اجمالی از زندگی حاطب
حاطب بن ابی بلتعه از صحابه رسول خداست که مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد. خانواده او در مکه باقی مانده بودند. قریش از او خواستند که به وی نامه ای بنویسید و بپرسد که آیا محمد می خواهد به مکه حمله کند یا نه: همسرش نامه را نوشت و برای او فرستاد.وی نیز در حالی که اجازة چنین کاری را نداشت و افشای اسرار مسلمانان محسوب می شد نوشت که آری، محمد می خواهد چنین کند. (این واقعه نزدیک به واقعه فتح مکه رخ داد) سپس آنرا به زنی به نام صفیه داد تا به مکه برساند.در این هنگام جبرئیل نازل شد و پیامبر را آگاه فرمود. پیامبر نیز امیرمومنان و چند تن دیگر را فرستاد تا این زن را یافته و نامه اش را بازستانند. آنها صفیه را یافتند و نامه را گرفتند و حاطب را هم نزد رسول خدا آوردند.حاطب گفت: به خدا قسم خیانت نکردم و نفاق نورزیدم. من از قریش نیستم و خانواده ام در آنجا غریبند. خواستم وقتی مردم، قریش از آنها حمایت کنند و به آنها آزار نرسانند، و گرنه من هیچ قصد بدی از این کار نداشتم. پیامبر عذرش را پذیرفت و او را بخشید.آیه اول سوره ممتحنه نیز در شان همین واقعه نازل گردید که خداوند در آن مؤمنان را از دوستی با دشمنان خدا نهی می کند.حاطب سفیر پیامبر به سوی مقوقس پادشاه مصر نیز بوده است. مقوقس از او پرسید که آیا او پیامبر است؟وی پاسخ داد: آریمقوقس پرسید: چرا قومش او را از سرزمینش بیرون راندند؟حاطب گفت: تو ایمان به عیسی داری، در حالی که قومش خواستند که او را بکشند. اما خدا نخواست.مقوقس از این پاسخ خوشش آمد و گفت: حکیمی از نزد حکیمی آمده است.سپس هدایایی را همراه ماریه (همسر آینده پیامبر) برای ایشان فرستاد.حاطب بن ابی بلتعه در خلافت عثمان، در سال ۳۰ هجری در سن ۶۵ سالگی از دنیا رفت.