تفخیم

لغت نامه دهخدا

تفخیم. [ ت َ ] ( ع مص ) بزرگ گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بزرگ داشتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بزرگ کردن. ( غیاث اللغات ). بزرگ داشتن و بزرگ قدر گردانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ) : و اگر این عزیمت به نفاذ رسانی و به مضامت جانب او و انخراط در سلک خدمت او رغبت نمایی هرآنچه توقع افتد از ترتیب و ترحیب و اکرام وانعام و تفخیم و تقدیم درباره تو تمام رسد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 264 ). || اماله ناکردن حرف را. ( زوزنی ). حرف را بی اماله خواندن و الف تفخیم ضد الف اماله است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || ( اِ ) عبارت است از فتح که از مصطلحات علم قرائت است. گویند مستحب است که کلام اﷲ را با مراعات تفخیم قرائت کنند. چنانکه در حدیث آمده که : نزل القرآن بالتفخیم. حلیمی گفته یعنی باید قرآن را بنحوی قرائت کرد که آهنگ آواز خواننده به آهنگ صدای زنان مانند نشود و نباید صدا چندان به آهنگ ریز برآید که شنونده گمان برد که صدای زن است. و کراهتی که در اماله مختار پاره ای از قراء است در تفخیم نباشد. برخی گفته اند: ممکن است قرآن با مراعات تفخیم نازل شده باشد. تا در مواقعی که اماله مستحسن است دفع کراهت آن نیز بشود. و ترقیق مقابل با تفخیم است. ( از اقرب الموارد ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) بزرگ داشتن ، بزرگ گردانیدن .

فرهنگ عمید

بزرگ کردن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن.

فرهنگ فارسی

بزرگ کردن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن
( مصدر ) ۱ - بزرگ داشتنبزرگ گردانیدن . ۲ - حرف را بی اماله خواندن . ۳ -( اسم ) بزرگداشت اعظام . جمع : تفخیمات .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَفخیم به معنای درشت و محکم ادا کردن حرف می باشد و از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
تفخیم به مفهوم نخست از اصطلاحات علم تجوید و عبارت است از تلفّظ درشت و محکم حرف؛ به‏گونه‏ای که هنگام ادا دهان از صدای آن پر شود. این صفت برای حروف استعلاء (خ، ص، ض، ط، ظ، ع، ق) و نیز برای دو حرف «ل» و «ر» ذکر شده است.
رعایت تفخیم در نماز
رعایت تفخیم در نماز همانند دیگر صفات حروف ـ که موجب نیکو شدن قرائت و تجوید می‏گردد ـ واجب نیست؛ لیکن مستحب است. برخی در استحباب آن نیز اشکال کرده‏اند.
در خصوص تکبیرة الاحرام، برخی فقها رعایت تفخیم در «ل» لفظ جلاله «اللّه» و «ر» در «اکبر» را احتیاط مستحب و برخی سزاوار دانسته‏اند.

ویکی واژه

بزرگ داشتن، بزرگ گردانیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فرشتگان فال فرشتگان فال عشق فال عشق