حوض

لغت نامه دهخدا

حوض. [ ح َ ] ( ع اِ ) آبدان. برکه. ( منتهی الارب ). جایی که برای آب در زمین سازند. آبگیر. ( یواقیت العلوم ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، حیاض ، احیاض. ( منتهی الارب ) :
بدشت دگر بینمت آبگاه
بحوض دگر بینمت آبخور.مسعودسعد.حوض ز نیلوفر و چمن ز گل سرخ
کوه نشابور گشت و کان بدخشان.عثمان مختاری.خبر بردند شیرین را که فرهاد
به ماهی حوض بست و جوی بگشاد.نظامی || حوض ظرف مدور برنجینی بود که در خیمه شهادت برپا و از برنج صیقلی ترتیب یافته بود و در میانه خیمه جماعت ومذبح قدری رو بطرف جنوب گذارده شده ، کهنه و خدمه هیکل قبل از آنکه در خدمت خود شروع نمایند دستهای خود را در آنجا شست و شو میدادند. ( قاموس کتاب مقدس ).
- امثال :
حوض نساخته قورباغه پیدا شد.
- حوض الحمار؛ دشنام است یعنی شکسته سینه. ( منتهی الارب ). مهزوم الصدر. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) گرد آوردن آب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
حوض. [ ] ( اِخ ) نام کواکبی چند از دب اکبر: و پیش بنات النعش بزرگ ستارگان بکردار نیم دایره ، آنرا حوض خوانند. ( التفهیم ). رجوع به دب اکبر از صور کواکب و نفایس الفنون شود.

فرهنگ معین

(حُ ) [ ع . ] (اِ. ) آبگیر، تالاب . ج . حیاض .

فرهنگ عمید

آبگیر مصنوعی برای تزیین یا نگه داشتن آب.

فرهنگ فارسی

تالاب، آبگیر، گودالی که باسنگ یا آجردرست کنند
( اسم ) ۱ - جایی که برای نگاهدای آب سازند . ۲ - آبگیر تالاب جمع : احواض و حیاض .
نام کواکبی چند از دب اکبر آنرا حوض خوانند .

فرهنگستان زبان و ادب

{tank} [مهندسی محیط زیست و انرژی] در صنعت آب و فاضلاب، مکانی سرباز با حجم و شکل هندسی معین که سیال در آن نگهداری می شود یا بر روی آن واکنش صورت می گیرد

دانشنامه عمومی

حوض (ستاره). حوض ( آبگیر ) ، سَریر ( تختگاه ) یا تتا خرس بزرگ یک ستاره است که در صورت فلکی خرس بزرگ قرار دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حَوْض، از مواقف قیامت که پیامبراکرم به روز رستاخیز، از مؤمنان امت خویش در کنار آن دیدار می کند.
حوض واژه عربی است، به معنای محل جمع شدن آب یا جایی که برای نگهداری آب در زمین ساخته می شود. و در منابع جدیدتر آن را به برکه و آبدان معنی کرده اند. تعابیر حوض آب، حوض ترسا، حوض ماهی، حوض نعمان و حوضک در زبان فارسی کاربرد دارند.
وجه تسمیه عبدالمطلب به ذوالحوضین
در مراسم حج پیش از اسلام، از حوض های چرمین و قابل حملی یاد شده است که هاشم و کسانی که پس از او عهده دار آبرسانی به حاجیان بودند، آنها را می ساختند و شاید از همین روست که عبدالمطلب، پسر هاشم، را «ذوالحوضین» لقب داده اند.
حوض نبی
واژه حوض با اضافه تشریفی به پیامبر (حوضِ نبی)، در بسیاری از منابع آمده است و نقل شده که رسول اکرم از مؤمنان امت خویش در کنار آن دیدار می کند.
حوض در دعاها
...

ویکی واژه

آبگیر مصنوعی روبازی که برای نگهداری آب یا تزئین، در حیاط یا باغ درست می‌کنند، تالاب. جمع حیاض.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم