تماشاچی

لغت نامه دهخدا

تماشاچی. [ ت َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نگرنده و آنکه در جایی برای تمتع بردن نظر می آید. ( ناظم الاطباء ). نظارگیان. بازی بین. ج ، تماشاچیان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - تر. ] (ص مر. اِمر. ) کسی که نمایش ، بازی یا مسابقه ای را تماشا کند.

فرهنگ عمید

کسی که بازی و نمایش یا مسابقه و امثال آن ها را تماشا می کند، تماشاگر.

فرهنگ فارسی

کسی که بازی ونمایش یامسابقه راتماشامیکند
( صفت اسم ) کسی که نمایش یا بازی یا مسابقه ای را تماشا کند تماشاگر .

ویکی واژه

کسی که نمایش، بازی یا مسابقه‌ای را تماشا کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس