کالیوه به معنای فردی نادان، احمق و بیخبر است. این واژه به عنوان صفتی برای توصیف کسانی به کار میرود که از نظر عقل و هوش در سطح پایینی قرار دارند یا حتی ممکن است به نوعی دیوانگی دچار شوند. به نقل از فرهنگ لغت آبادیس، کالیوه همچنین به معنای شیدا و حیران نیز ذکر شده است. این مفهوم نشاندهنده حالتی است که فرد از خود بیخبر است و به نوعی در دنیای خود گم شده است. کالیوه به ما یادآوری میکند که در زندگی روزمره، هوشیاری و آگاهی از اطراف خود چقدر مهم است و غفلت از این موضوع میتواند ما را به سمت بیعقلی و سرگشتگی بکشاند. در واقع، این واژه نمادی از عدم تعادل در تفکر و احساسات انسانهاست که میتواند پیامدهای جدی برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد.
کالیوه
لغت نامه دهخدا
ناله بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی
مردم سرمست را کالیوه و شیوا کند.منوچهری.چون شدم نیم مست و کالیوه
باطل آنگه بنزد من حق بود.ابوسعید خطیری.شد سرم کالیوه عقل از سر بجست
خاصه این سر را که مغزش کمترست.مولوی.آن رهی که پخته سازد میوه را
و آن رهی که دل دهد کالیوه را.مولوی.روستائی در تملق شیوه کرد
تا که حزم خواجه را کالیوه کرد.مولوی.|| بمعنی کر باشد یعنی آنکه گوشش نشنود. ( از برهان ). رجوع به کالیو شود.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
کالیو
عقب مانده ذهنی
جمله سازی با کالیوه
از حیل کالیوه و شیدا نمودی شرق را گاه آن آمد که خود کالیوه و شیدا شوی
ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا هین زُهره را کالیوه کن زان نغمههای جانفزا