خوراکی

لغت نامه دهخدا

خوراکی. [ خوَ / خ ُ ] ( اِ مرکب ) بهره روزینه از غذا. || پولی که برای خریداری روزینه ازغذا می دهند. || پولی که برای صرف معاش خرج میشود. ( ناظم الاطباء ). || ( ص نسبی ) آنچه خوردن را بکار آید. مقابل پوشاکی. ( یادداشت مؤلف ). || آن دارویی که باید خورد. مقابل داروی تزریقی. || خوردنی. مأکول. ازدرِ خوردن.آنچه توان خورد. قابل خوردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. خوردنی، قابل خوردن.
۲. (اسم ) طعام، غذا.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) خوردنی طعام .
بهره روزینه از غذا یا پولی که برای خریداری روزینه از غذا می دهند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خوردنی ها را خوراکی گویند.
۱- خوراکی های گیاهی مانند میوه ها و سبزیجات.۲- خوراکی های حیوانی، که به سه دسته، چهارپایان- اعم از اهلی و وحشی- پرندگان و آبزیان تقسیم می شوند.
احکام خوراکی های گیاهی
تمام میوه ها و سبزیجات حلال است؛ مگر آنچه برای بدن ضرر داشته باشد.
چهارپایان
در میان چهارپایان اهلی خوردن گوشت انواع گوسفند، گاو و شتر، حلال و اسب، قاطر و الاغ، مکروه و سگ، گربه وسایر حیوانات، حرام است و در میان چهارپایان وحشی، انواع آهو، گاو، قوچ و بز کوهی و گورخر حلال گوشت و انواع حیوانات درنّده مانند ببر، گرگ و پلنگ، روباه و مانند آن حرام گوشت هستند. خوردن گوشت خرگوش نیز حرام است.
پرندگان
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ورق فال ورق فال تخمین زمان فال تخمین زمان