فرهنگ معین (جَ ) [ ع . ] (اِ. ) یخ ، شبنمی که یخ زده باشد. (جَ یِّ ) [ ع . ] ۱ - واضح ، آشکار. ۲ - حقیقت امر.
فرهنگ فارسی واضح و آشکار، خبریقین، حقیقت امر۱- ( صفت ) مونث جلی . ۲- ( اسم ) حقیقت امر خبر یقینی .موضعی است نزدیک وادی القری