تناوب. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) بنوبت کردن. ( زوزنی ). بنوبت کار کردن. ( آنندراج ): تناوبوا علی الامر؛ تداولوه بینهم یفعله ُ هذا مرة و هذا مرة. ( المصباح از اقرب الموارد ). || قسمت نمودن آب را به سنگ ریزه قسمت : تناوبوا علی الماء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بنوبت گرفتن : و هم یتناوبون النوبة فیما بینهم فی الماء و غیره ؛ یعنی ایشان به نوبت می گیرند آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) آیش بنوبت. ( ناظم الاطباء ).
(تَ وُ ) [ ع . ] (مص ل . ) به نوبت کاری را انجام دادن .
به نوبت و با فاصلۀ معین کاری انجام دادن.
باهم نوبت گذاشتن، بنوبت کارکردن، بنوبت گرفتن
۱- ( مصدر ) نوبت گذاشتن نوبت بنوبت کاری را انجام دادن . ۲ - ( اسم ) نوبت بنوبت گمار بگمار .
تناوب (هندسه). در هندسه، تناوب ( به انگلیسی: Alternation ) یا بریدگی جزئی ( به انگلیسی: partial truncation ) ، عملیاتی روی چندضلعی ها، چندوجهی ها، کاشی کاری ها یا پلیتوپ های ابعاد بالاتر است که رئوس را یکی در میان برمی دارد.
کاکسیتر تناوب ها را با پیشوند h برچسب می زند، که اول کلمه hemi یا half به معنای «نیم» یا «نصف» است. از آنجا که تناوب موجب کاهش وجه های چندوجهی ها می گردد، به طوری که اضلاع وجه های حاصل به نصف اضلاع وجوه قدیمی تقلیل می یابند، این عمل را تنها بر روی پلیتوپ هایی می توان اعمال نمود که تمام وجوهشان دارای تعداد اضلاع زوج باشند. وجه یک مکعب تناوب یافته تباهیده شده، تبدیل به دوضلعی می گردد که معمولاً آن هم تبدیل به یک یال می شود.
↑ Coxeter, Regular polytopes, pp. 154–156 8. 6 Partial truncation, or alternation
[ویکی فقه] تقسیم کار یا انتفاع از چیزی بین چند نفر به نوبت را تَناوب گویند و از آن در بابهایی نظیر طهارت، عاریه، اجاره و نکاح به مناسبت سخن رفته است.
بنابر قول به نجس شدن آب چاه به سبب تماس با نجاست، در بعضی نجاسات، تمامی آب چاه کشیده میشود. در این گونه موارد چهار مرد از طلوع تا غروب آفتاب، نوبتی دو به دو آب چاه را میکشند، آب پس از آن پاک میگردد.
تناوب در گرفتن تابوت
گرفتن چهار طرف تابوت توسط چهار نفر مستحب است و افضل آن است که هر یک به نوبت و با جابهجا کردن، هر چهار طرف را بر دوش گیرد.
حکم تناوب در اشیاء مشترک بین چند شریک
ملکی که بین دو نفر مشترک است هیچکدام بدون اجازه دیگری نمیتواند آن را اجاره دهد، بلکه باید با هم توافق کنند و در صورت اختلاف، با نوبت آن را اجاره دهند، مثلا شش ماه اوّل سال را یکی و شش ماه دوم را دیگری اجاره دهد.
اگر دو نفر مرکبی را اجاره کنند که به نوبت از آن استفاده نمایند، اجاره صحیح است.
همچنین اگر مالی به چند نفر عاریه داده شود و امکان استفاده از آن در یک زمان وجود نداشته باشد، به نوبت از آن استفاده میشود.
چنانکه در آب مشترک میان چند نفر نیز ـ به شرط رضایت همه شرکا ـ حکم همین است. این گونه تقسیم، مهایات نامیده میشود. البتّه تقسیم مهایات، اجباری نیست.
شروط تحقق رضاع
...
به نوبت کاری را انجام دادن.