خورخور. [ خُرْ خُرْ ] ( اِ صوت ) خرخر. آواز گربه. || آوازی که از بینی و گلوگاه بعض مردم ِ خوابیده برآید. خورخور. [ خُرْ خُرْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خسروشاه بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 28هزارگزی باختر اسکو و 13هزارگزی شوسه تبریز بدهخوارقان. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 165 تن سکنه. آب آن از چشمه و چاه ومحصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه ارابه رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) صدای گربه بهنگام خواب . دهی است از دهستان خسروشاه بخش اسکو شهرستان تبریز واقع در ۲۸ هزار گزی باختر اسکو و ۱۳ هزار گزی شوسه تبریز بدهخوارقان این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و ۱۶۵ تن سکنه .
دانشنامه عمومی
خورخور یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان شورکات جنوبی بخش ایلخچی شهرستان اسکو واقع شده است. این روستا ۷۹۰ نفر جمعیت دارد.