محاوره

لغت نامه دهخدا

محاوره. [ م ُ وَ رَ ] ( از ع ، مص ) مجادله نمودن. ( از ناظم الاطباء ). محاورة. محاورت. سخن گفتن با یکدیگر. || ( اِمص )سخنگوئی. گفتگو. سؤال و جواب. ج ، محاورات : خوش محاوره. ملیح المحاوره. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || مباحثه. || مجادله. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ وِ رَ یا رِ ) [ ع . محاورة ] (مص ل . ) گفتگو کردن .

فرهنگ عمید

با هم سخن گفتن، گفتگو کردن.

فرهنگ فارسی

باهم سخن گفتن، گفتگوکردن
۱ - ( مصدر ) با یکدیگر سخن گفتن گفتگو کردن ۲ - ( اسم ) سخن گویی جمع : محاورات .

ویکی واژه

با یکدیگر سخن گفتن، گفتگو کردن، گفتگو. ویژگی دیگر این شیوه بیان ... استعمال تعبیرات عامیانه و ترکیبات مأخوذ از محاوره است. «زرین‌کوب»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم