کنوز

لغت نامه دهخدا

کنوز. [ ک ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کنز که معرب گنج است. ( غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ کنز. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به کنز شود.

فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ کنز.

فرهنگ عمید

= کَنْز

فرهنگ فارسی

جمع کنز
( اسم ) جمع کنز : گنجها .

ویکی واژه

جِ کنز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم