پرسه زدن

فرهنگ معین

( ~. زَ دَ )(مص ل . ) ۱ - گردش بیهودة اشخاص بی کار. ۲ - رفتن مریدی به دستور پیر در بازارها و کوی ها به گدایی .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- راه رفتن بسیار گردش و حرکت اشخاص بیکار ول گشتن همه جا را گشتن: هم. خیابانها را پرسه زدیم . ۲- رفتن مریدی بدستور پیر در بازارها و کویها بگدایی با خواندن اشعار چون گدایان برای کشتن و از بین بردن کبر و عجب .

ویکی واژه

گردش بیهودة اشخاص بی کار.
رفتن مریدی به دستور پیر در بازارها و کوی‌ها به گدایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم