پتخ

لغت نامه دهخدا

پتخ. [ پ َ ] ( ص ) مبهوت و متحیر. ( برهان ). || ابله. کالیوه. ( برهان ) ( جهانگیری ).

ویکی واژه

پتخ [ پ َ ] (صفت)
مبهوت، متحیر
ابله، کالیوه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم