لغت نامه دهخدا معوقه. [ م ُ ع َوْ وَ ق َ ] ( ع ص ) تأنیث معوق : امور معوقه ؛ کارهایی که انجام یافتن آنها به تأخیر افتاده باشد. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).