خنیاگر

خنیاگر

خنیاگر به معنای خواننده، نوازنده یا هنرمندی است که در زمینه موسیقی و آواز فعالیت می‌کند. این واژه در فرهنگ ایرانی به کار می‌رود و به شخصی نسبت داده می‌شود که با مهارت و هنرمندی به اجرای موسیقی و آواز می‌پردازد.

خنیاگران در مراسم‌های مختلف، جشن‌ها و مجالس حضور دارند و با صدای خود یا با نواختن سازهای مختلف، فضایی شاد و دلنشین ایجاد می‌کنند. این واژه همچنین می‌تواند به معنای کسی باشد که به هنر موسیقی عشق می‌ورزد و در این زمینه فعالیت می‌کند.

لغت نامه دهخدا

خنیاگر. [ خ ُ گ َ ] ( ص مرکب ) سرودگوی. سازنده. نوازنده. مغنی. آوازه خوان. ( ناظم الاطباء ). مطرب. ( تفلیسی ) ( زمخشری ) ( غیاث اللغات ). قوال. ( غیاث اللغات ). ساززن. خواننده. نوائی. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج، خنیاگران

فرهنگ معین

( ~. گَ ) (ص فا. ) آوازخوان.

فرهنگ عمید

۱. آوازه خوان، سرودخوان: بشنو و نیکو شنو نغمهٴ خنیاگران / به پهلوانی سماع به خسروانی طریق (مسعود سعد: ۴۹۷ ).
۲. نوازنده.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آواز خوان خواننده سرود گوی. یا خنیاگر فلک. زهره.

ویکی واژه

آوازخوان، آوازه خوان، خواننده سرود و غزل.
خنیا یعنی آواز، سرود، نغمه.

جملاتی از کلمه خنیاگر

شنیدم که بر لحن خنیاگری به رقص اندر آمد پری پیکری
خنجر نو بر سر بهرام ناچخ زن زنید زخمهٔ نو بر کف ناهید خنیاگر نهید

مردم با عزت و احترام فراوان ایزدان را عبادت می‌نمودند، برای آنان کُندر دود می‌کردند، بدین امید که آرزوهای از دست رفته خود را بازیابند. ایزدان مشوق اصلی سربازان و مردم در زمان مبارزات سخت و فتوحات بودند. به احترام و افتخار آنها، مراسم جشن و پایکوبی، مسابقات ورزشی، تشریفات نظامی برگزار می‌شد. «گوسان‌ها»،(عاشقی ارمنی) و خنیاگران در وصف دلاوری‌ها و پهلوانی‌های آن‌ها اشعار و ترانه‌ها می‌سرودند.

جلال خالقی مطلق در کتاب شاهنامه و فرهنگ ایران در مورد این بیت نوشته‌است: آهنگ غنایی و لفظ ساده این بیت نشان می‌دهد که شاعر احتمالاً موسیقی دان ماهر و مشهوری نیز بوده، یعنی ابوحفص ادامه دهنده هنر خنیاگری ایران قدیم بوده‌است. گویی شاعر احساس یک مرد روستایی را توصیف می‌کند که در محیط سرد و بی‌روح شهر، روزگار گذشته را به یاد می‌آورد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم