مراجعه

لغت نامه دهخدا

مراجعه. [ م ُ ج ِ ع َ / ع ِ ] ( از ع اِمص ) بازآمدن. بازگشت. برگشتن. || رجوع کردن. دوباره رجوع کردن. بازدید. مطالعه: مراجعه به کتاب.
- مراجعه دادن؛ رجوع دادن. حواله دادن.
- مراجعه کردن؛ بازگشتن. بازآمدن.
- || رجوع کردن به کتاب یا نوشته ای. دوباره دیدن آن.

فرهنگ معین

(مُ جَ عَ یا عِ ) [ ع. مراجعة ] (مص ل. ) رجوع کردن، بازگشتن، رفتن به جایی یا نزد کسی برای انجام کاری.

فرهنگ عمید

رجوع کردن به کسی یا چیزی.

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) رجوع کردن. ۲- باز گشتن. ۳- ( اسم ) رجوع. ۴- بازگشت. توضیح بمعنی ۲ و ۴ غالبا مراجعت بکاررود جمع: مراجعات. ۵ - آنست که شاعر در یک مصراع یا یک بیت مطلبی را بطریق پرسش و پاسخ بیاورد سوال و جواب.
بازگشت

ویکی واژه

مراجعة
رجوع کردن، بازگشتن، رفتن به جایی یا نزد کسی برای انجام کا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شمع فال شمع فال راز فال راز فال زندگی فال زندگی