مراجعه. [ م ُ ج ِ ع َ / ع ِ ] ( از ع اِمص ) بازآمدن. بازگشت. برگشتن. || رجوع کردن. دوباره رجوع کردن. بازدید. مطالعه: مراجعه به کتاب. - مراجعه دادن؛ رجوع دادن. حواله دادن. - مراجعه کردن؛ بازگشتن. بازآمدن. - || رجوع کردن به کتاب یا نوشته ای. دوباره دیدن آن.
فرهنگ معین
(مُ جَ عَ یا عِ ) [ ع. مراجعة ] (مص ل. ) رجوع کردن، بازگشتن، رفتن به جایی یا نزد کسی برای انجام کاری.
فرهنگ عمید
رجوع کردن به کسی یا چیزی.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) رجوع کردن. ۲- باز گشتن. ۳- ( اسم ) رجوع. ۴- بازگشت. توضیح بمعنی ۲ و ۴ غالبا مراجعت بکاررود جمع: مراجعات. ۵ - آنست که شاعر در یک مصراع یا یک بیت مطلبی را بطریق پرسش و پاسخ بیاورد سوال و جواب. بازگشت
ویکی واژه
مراجعة رجوع کردن، بازگشتن، رفتن به جایی یا نزد کسی برای انجام کا