لغت نامه دهخدا
محرمین. [ م ُ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِمُحْرِم ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به محرم شود.
محرمین. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِمُحَرِّم ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به محرم شود.
محرمین. [ م ُ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِمُحْرِم ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به محرم شود.
محرمین. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِمُحَرِّم ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به محرم شود.
( اسم ) جمع محرم در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .