قویم. [ ق َ ] ( ع ص ) نیکوقامت. خوش قد: رجل قویم. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || راست و درست. ( منتهی الارب ). معتدل. ( اقرب الموارد ). قویم. [ ق ُ وَ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر قوم و ها در تصغیر به آن ملحق نمیشود، ولی در جائی که برای غیر آدمیان استعمال شود ها در مصغر آن درمی آید زیرا در این صورت مؤنث است. ( منتهی الارب ).
راست و درست، معتدل، استوار، خوش قامت ( صفت ) ۱ - راست و درست ۲ - استوار . مصغر قوم و ها در تصغیر بان ملحق نمیشود ولی در جائیکه برای غیر آدمیان استعمال شود ها در مصغر آن در می آید زیرا در اینصورت مونث است .