فراز رسیدن

لغت نامه دهخدا

فرازرسیدن. [ ف َ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) نزدیک شدن :
رسیدند زی شهر چندان فراز
سپه خیمه زد بر نشیب و فراز.رودکی.... فرازرسید آن حال دید، خیره گشت. ( مجمل التواریخ و القصص ). || فرارسیدن :
چو هنگام حاجت رسیدی فراز
به آن در جهان دست کردی دراز.نظامی.چونکه وقت بها رسید فراز
گونه گونه بهانه کرد آغاز.نظامی.رجوع به فرا و فرارسیدن شود. || فراهم آمدن و پدید آمدن. پیدا شدن :
چون زمانی بر آن کشید دراز
لشکر از هر سویی رسید فراز.نظامی.رجوع به فراز شود.

فرهنگ معین

( ~ . رَ یا رِ دَ )(مص ل . ) ۱ - ر سیدن ، نزدیک شدن . ۲ - درآمدن ، داخل شدن . ۳ - فراهم آمدن ، پیدا شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - نزدیک شدن ۲ - فرا رسیدن ۳ - در آمدن داخل شدن ۴ - فراهم آمدن پیدا شدن .

ویکی واژه

ر سیدن، نزدیک شدن.
درآمدن، داخل شدن.
فراهم آمدن، پیدا شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال راز فال راز استخاره کن استخاره کن فال عشق فال عشق