جلحان

لغت نامه دهخدا

جلحان. [ ج ِ ] ( ع ص ) تنگ دل بخیل. جِلْحَن کدرهم مثله. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به جِلحَن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حریص
حریص
فوت جاب
فوت جاب
فمبوی
فمبوی
تعداد
تعداد