فالیز

لغت نامه دهخدا

فالیز. ( اِ ) معرب پالیز. خربزه زار را گویند. ( آنندراج ) :
یکی را زمین نیستانست و شوره
یکی کشت و فالیز و شدیار دارد.ناصرخسرو.رجوع به پالیز شود.

فرهنگ عمید

= پالیز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم