عقده گشایی

لغت نامه دهخدا

عقده گشایی. [ ع ُ دَ / دِ گ ُ ] ( حامص مرکب ) گشودن گره. ( فرهنگ فارسی معین ). || حل مشکلات و آشکار نمودن کار مشکل و دشوار. ( ناظم الاطباء ). مشکل گشائی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
خاری که در این بادیه بیکار نماید
از آبله ٔپای طلب عقده گشائی است.میرزا صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - مشکل گشایی .۲ - ارضاء امیال سرکوب شده .

فرهنگ فارسی

۱ - گشودن گره . ۲ - حل مشکل مشکل گشایی .

ویکی واژه

مشکل گشایی.
ارضاء امیال سرکوب شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال میلادی فال میلادی