آب و آتش

آب و آتش

عبارت به آب و آتش زدن یک اصطلاح فارسی است که به معنای تلاش بسیار زیاد و فداکاری برای دستیابی به هدفی خاص یا حل مشکلی دشوار به کار می‌رود. این اصطلاح به نوعی نشان‌دهنده‌ی کوشش و تلاش مضاعف در شرایط سخت و چالش‌برانگیز است.

این عبارت به معنای آن است که فرد برای رسیدن به هدف خود از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند و آماده است تا در شرایط دشوار و خطرناک نیز مبارزه کند. آب و آتش به عنوان دو عنصر متضاد، نماد مشکلاتی هستند که فرد باید بر آن‌ها غلبه کند. آب معمولاً نماد آرامش و آتش نماد هیجان و انرژی است.

این اصطلاح در محاورات روزمره و ادبیات فارسی به کار می‌رود و می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند کار، عشق، یا مسائل اجتماعی استفاده شود.

به عنوان مثال، می‌توان گفت: برای نجات خانواده‌اش به آب و آتش زد و هیچ چیزی نمی‌توانست او را متوقف کند. یا او برای موفقیت در امتحاناتش به آب و آتش زد و شب‌ها را بیدار ماند. به طور کلی، این عبارت نشان‌دهنده‌ی عزم و اراده‌ی قوی فرد در مواجهه با مسائل و مشکلات است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آب و آتش. دو واژه آب و آتش در دو بحث سوختن درختهای سبز و آتش گرفتن آب دریا در قرآن کریم بحث شده است.
پدید آمدن آتش از درخت های سرسبز و واجد آب، از نشانه های قدرت الهی استالذی جعل لکم من الشجر الاخضر نارا.... (مفسران گفته اند «الشجر الاخضر» درختی بوده که در عین تری با به هم سائیده شدن همانند سنگ چخماق جرقه و آتش تولید می کرده است.)آن خدایى که از درخت سبز برایتان آتش پدید آورد و شما از آن آتش مى افروزید 
یس/سوره۳۶، آیه۸۰. 
آتش گرفتن آب دریا، از نشانه های قیامت است.و البحر المسجور. (سجر در لغت به معنای شعله کشیدن آتش است.) 
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۲۴. 
۱. ↑ یس/سوره۳۶، آیه۸۰. 

ویکی واژه

(مجاز): ضد هم. این دو نفر نمی‌توانند با هم کنار بیایند، آب و آتش‌اند.

جملاتی از کلمه آب و آتش

این بی‌قراری و تشنج روانی، چنان نگران کننده بوده که در دوره‌ای از زندگی ادبی‌اش، او را بشدت از مردم و جامعه دور کرده و به کنج عزلت کشانده است. گویا او، به تلافی هجران جبری اسلافش از وسعت آزاد کویر، پیوسته خود را به آب و آتش می‌زده تا در جایی به پهنا و آرامش صحرای بزرگ لوت، قرار یابد و چون این سرگشتگی را چاره نمی‌دیده، داغ فراق محبوبش -کویر و آزادی- را در سروده‌هایش متجلّی می‌کرده است.
افلاطون پس از بیان ساختار هر یک از عناصر چهارگانه، دربارهٔ تبدیل آنها به یکدیگر بحث می‌کند. به باور او خاک قابل تبدیل به عناصر دیگر نیست، چرا که از مربع ساخته شده، ولی آب و آتش و هوا را، که از مثلث ساخته شده‌اند، می‌توان با تناسبی خاص به یکدیگر تبدیل کرد.
آب و آتش نشود جمع ولی دیده ی من دارد از آتش رخسار تو آبی که مپرس
همیشه تا ز گل و باد و آب و آتش هست نهاد خلق جهانرا طبایع و ارکان
حزم صاحب اختیاری بین ‌که از عزم ملک آب و آتش را بهم‌کردست امشب سازگار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم