ظنون. [ ظُ ] ( ع اِ ) ج ِ ظَن : و فرونهادن بار امل در مهب شکوک و منزل ظنون. ( کلیله و دمنه ). ظنون. [ ظَ ] ( ع ص ) مرد سُست کم حیلت. || زن ِ ذات شرف که به جهت آن نکاح کنند. || مرد بدگمان. || چاه که ندانند آب دارد یانه. || چاه کم آب. || وام که ندانند گزارده شود یا نه ، یعنی گیرنده بازدهد یا نی.
فرهنگ معین
(ظَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - مرد بدگمان . ۲ - مرد سست و ضعیف که نتوان بدو اعتماد کرد. (ظُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ظن ،گمان ها، پنداشت ها.
فرهنگ عمید
= ظن
فرهنگ فارسی
جمع ظن ( اسم ) جمع ظن گمان ها پنداشت ها . یا زن ذات شرف که بجهت آن نکاح کنند . یا چاه که ندانند آب دارد یا نه . یا چاه کم آب . یا وام که ندانند گذارده شود یا نه یعنی گیرنده باز دهد یا نی .
ویکی واژه
مرد بدگمان. مرد سست و ضعیف که نتوان بدو اعتماد کرد. جِ ظن ؛گمانها، پنداشتها.