صلع
صلع. [ ص َ ل َ ] ( ع مص ) بی موی پیش سر گردیدن. موی رفتگی پیش سر. ( منتهی الارب ). موی پیش سر رفتن. کل بودن. ( غیاث اللغات ).
صلع. [ ص ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اصلع. ( منتهی الارب ).
صلع. [ ص ُل ْ ل َ ] ( ع ص ) سنگ پهنا سخت. || جائی که هیچ نرویاند. ( منتهی الارب ).
(صَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) ریختن موهای جلوی سر. ۲ - (اِمص . ) بی مویی جلوی سر.
۱. ریختن موهای جلو سر.
۲. بی مویی جلو سر.
۱ - ( مصدر ) ریختن موهای پیش سر . ۲ - ( اسم ) بی مویی پیش سر .
سنگ پهنا سخت
ریختن موهای جلوی
بی مویی جلوی