لطیف

کلمه لطیف در زبان فارسی به معنای نرم، خوشایند، زیبا و دلنشین است و به همین شکل و با املای صحیح نوشته می‌شود. این واژه می‌تواند به اشیاء، افراد یا احساسات اشاره کند و معمولاً به عنوان صفت مذکر یا مؤنث به کار می‌رود. این واژه می‌تواند در جملات به عنوان صفت استفاده شود و با کلمات دیگر ترکیب شده و معانی متفاوتی را القا کند. این واژه در متون ادبی و شعر، همچنین در مکالمات روزمره، به معنای زیبایی یا احساس خوب به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

لطیف. [ ل َ ] ( ع ص ) باریک. ریزه. نازک. مقذذ. ( منتهی الارب ). به غایت نازک. ( منتخب اللغات ). || به غایت نیکو. نغز. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی )

فرهنگ معین

(لَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - نرم و نازک. ۲ - نیکو، نغز.

فرهنگ عمید

۱. نرم و نازک.
۲. مهربان، خوش خو.
۳. خوش اندام.
۴. زیبا و ظریف.
۵. (اسم ) از نام های باری تعالی.
۶. [قدیمی، مجاز] سنجیده و دقیق.
۷. [مقابلِ کثیف] (فلسفه ) [قدیمی] غیرمادی.

فرهنگ فارسی

( سید ) ابن عبید الله بن حسن پدر زن شاه شجاع از امرای آل مظفر فارس و ممدوح حافظ شیرازی.
نرم ونازک، خوشبو، مهربان، خوش اندام
( صفت ) ۱- باریک ریزه خرد. ۲- نیکو نغز پاکیزه: بیدار چه سبز و نغز و لطیف است در بهار کی در چمن بجلوه کند بید عرعری. ( مجد همگر لغ. ) ۳- سبک خفیف مقابل کثیف:... هوا از آب بسی لطیف تر است. ۴- توام با لطف و محبت: جوابی نرم ولطیف باز راند. ۵- خوش معاشرت بذله گو. ۶- سخنی غامض که معنیش پوشیده باشد.
یعقوب شکیب

فرهنگ اسم ها

اسم: لطیف (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: latif) (فارسی: لَطيف) (انگلیسی: latif)
معنی: نرم و ظریف، ملایم، زیبا، از صفات خدا، نرم و خوشایند، ظریف و زیبا، ملایم و خوش آهنگ، ( به مجاز ) چابک و ماهر در نواختن، حساس، از نام ها و صفات خدا، ( در قدیم ) خوشگوار، ( در قدیم ) ( به مجاز ) معشوقِ ظریف و زیبا، سنجیده و دقیق و بدیع، نکته سنج، ( در حالت قیدی ) ( درقدیم ) ( به مجاز ) با ظرافت و مهارت

جملاتی از کلمه لطیف

خاک صدرش نظیف چون کعبه آب قدرش لطیف چون زمزم
لبت از بس لطیف و شیرین است دلت از بس گران و سنگین است
چون باشد طلعت مه گردونی تابان و لطیف و خوبی و موزونی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم