سیروس

لغت نامه دهخدا

سیروس. ( اِخ ) رجوع به کورش شود.

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم ، این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا. (فره ). ۲ - در فارسی نامی از نام های مردان .

فرهنگ فارسی

تلفظ فرانسوی [ کوروش ] .

فرهنگ اسم ها

اسم: سیروس (پسر) (فارسی، فرانسوی) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: sirus) (فارسی: سيروس) (انگلیسی: sirus)
معنی: کوروش، نام نوعی ابر، ( اَعلام ) از زمره ی نام های کهن ایرانی، ابرِ سیروس، ( تلفظ فرانسوی کوروش )، به علاوه ابرِ سیروس، شکل فرانسوی کوروش

ویکی واژه

ابری به شکل رشته‌های ظریف سفید یا تکه‌ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم ؛ این ابر جلوه‌ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا. (فره)
در فارسی نامی از نام‌های مردان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم