روشان

لغت نامه دهخدا

روشان. [ رَ ] ( ص ) بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. ( برهان قاطع ). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. ( آنندراج ). روشن راگویند چنانکه پایان پایین را خوانند. ( جهانگیری ).
روشان.[ رَ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ معین

(رَ ) (ص . ) نک روشن .

فرهنگ عمید

= رُوشن

فرهنگ فارسی

۱ - تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک . یا روشنان فلک ستارگان . ۲ - آشکار ظاهر مقابل پنهان . ۳ - جایی که نور بدان بتابد . ۴ - درجهای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه .
نام چشمه ای است

فرهنگ اسم ها

اسم: روشان (دختر) (فارسی) (تلفظ: ro (w) šān) (فارسی: روشان) (انگلیسی: rowshan)
معنی: روشن، درخشان، بینا، شاد، مسرور، درست کار، معتمد، ( = روشن )

دانشنامه عمومی

روشان جماعت و شهرکی در جنوب شرقی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ روشان ولایت مختار کوهستان بدخشان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۵۵۸۷ است.

ویکی واژه

نک روشن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم