عبدالمجید

عبدالمجید

عبدالمجید نامی با ریشه عربی است که به معنای بنده‌ی خدای ستوده و بنده‌ی پروردگار عالی‌مرتبه و گرامی شناخته می‌شود. همچنین، این نام به دو تن از شاهان عثمانی نیز تعلق دارد. علاوه بر این، نام یک ده در دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد است که جمعیتی معادل 259 نفر دارد. عبدالمجید اول یکم سی و یکمین پادشاه امپراتوری عثمانی به شمار می‌رفت. او فرزند سلطان محمود دوم و بزم عالم، والده سلطان بود. وی در تاریخ ۲ ژوئیهٔ ۱۸۳۹ میلادی به عنوان جانشین پدرش، سلطان محمود دوم، به سلطنت رسید. دوران سلطنت عبدالمجید به دلیل ظهور جنبش‌های ملی‌گرایانه در سرزمین‌های تحت حاکمیت عثمانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. او تلاش‌های زیادی برای تقویت عثمانی‌گرایی انجام داد تا بتواند با جنبش‌های قوم‌گرایی در داخل امپراتوری مقابله کند، اما علی‌رغم کوشش‌هایش برای ادغام غیرمسلمانان و غیرترکان، موفق به تحقق این هدف نشد. همچنین، وی سعی کرد تا با قدرت‌های بزرگ اروپای غربی، از جمله انگلستان و فرانسه، که در جنگ کریمه علیه روسیه با عثمانی همکاری کرده بودند، اتحاد برقرار کند. در نتیجه این تلاش‌ها، در کنگرهٔ پاریس که در ۳۰ مارس ۱۸۵۶ برگزار شد، امپراتوری عثمانی به جمع خانوادهٔ ملت‌های اروپایی پیوست. یکی از دیگر دستاوردهای سلطنت سلطان عبدالمجید، ادامهٔ دورهٔ اصلاحات بود که توسط پدرش محمود دوم آغاز شده بود. او توانست در سال ۱۸۳۹ اصلاحات مؤثری را در داخل امپراتوری عثمانی به اجرا درآورد.

لغت نامه دهخدا

عبدالمجید. [ ع َ دُل ْ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 40هزارگزی شمال باختری فریمان. جلگه ای و گرمسیر است. 259 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، و چغندر است. اهالی به زراعت اشتغال دارند.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
عبدالمجید. [ ع َ دُل ْ م َ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن محمد القیسی الهروی. قاضی بلاد روم و ثقه بود. در ماوراء النهر فقه آموخت و در بغداد و بصره و همدان و بلاد روم تدریس کرد. وی به سال 534 هَ. ق. به دمشق شد و به سال 537 هَ. ق. به قیساریه درگذشت. او را کتبی است در فروع و اصول. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالمجید. [ ع َ دُل ْ م َ ] ( اِخ ) ابن عبدون الفهری، مکنی به ابومحمد. رجوع به عبدون ابومحمد عبدالمجید و الاعلام زرکلی شود.
عبدالمجید. [ع َ دُل ْ م َ ] ( اِخ ) ابن علی المنالی الزیادی الحسنی الادریسی. مردی فاضل بود و او را نظم و مؤلفاتی است. از اوست: بلوغ المرام بالرحلة الی بیت اﷲ الحرام. وی به سال 1163 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالمجید. [ ع َ دُل ْ م َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن المستنصر باﷲ العبیدی ملقب به الحافظ لدین اﷲ. از خلفاءفاطمیه مصر است. به سال 467 هَ. ق. به عسقلان متولد و به سال 524 هَ. ق. بر دیار مصر تسلط یافت و به سال 544 هَ. ق. به مصر درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

نام دو تن از سلاطین عثمانی: عبدالمجید اول. ابن محمود دوم ( ثانی ) ( و. ۱۲۳۹ ه.ق./ ۱۸۲۳ م.- جل. ۱۲۵۵ ه.ق. ۱۸۳۹ م.- ف. ۱۲۷۷ ه.ق./ ۱۸۶۱ م. ). وی در جنگ قریم ( کریمه ) شرکت و فرمان اصلاحات ( تنظیمات ) را صادر کرد ولی موفق نشد. یا عبدالمجید دوم. ابن عبدالعزیز. سومین سلطان عثمانی در دوره مشروطیت آن کشور ( جل. ۱۳۴۱ ه.ق./ ۱۹۲۲ م. ) وی معاصر با احمد شاه قاجار و دوره جنگ بین المللی اول بود.
ابن محمد بن المستنصر بالله العبیدی ملقب بالحافظ لدین الله از خلفائ فاطمیه مصر است بسال ۴۶۷ قمری به عسقلان متولد و بسال ۵۲۴ هجری قمری بر دیار مصر تسلط یافت و بسال ۵۴۴ قمری بمصر درگذشت

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالمجید (پسر) (عربی) (تلفظ: abdolmajid) (فارسی: عبدالمَجید) (انگلیسی: abdolmajid)
معنی: بنده پروردگار عالی مرتبه و گرامی، نام دو تن از پادشاهان عثمانی، بنده ی خدای دارای قدر و مرتبه ی عالی و گرامی، [مجید از نام ها و صفات خداوند]، ( اَعلام ) ) نام دو تن از شاهان عثمانی، عبدالمجید اول: شاه [، قمری] که در زمان او فرمان خط شریف گلخانه برای تأمین آزادیهای مدنی اتباع عثمانی صادر شد [ هجری]، عبدالمجید دوم: آخرین شاه عثمانی [، میلادی]، که تنها عنوان خلافت داشت و با اعلام جمهوری و لغو خلافت به پاریس رفت و در آنجا درگذشت، ) عبدالمجید طالقانی: ( درویش عبدالمجید ) [قرن هجری] خوشنویس ایرانی، مقیم اصفهان، از استادان خط شکسته ی نستعلیق

جملاتی از کلمه عبدالمجید

کف ستوده والا مظفرالدین شاه لب مفرح عبدالمجید دین پرور
ستوده سلطان عبدالمجید آنکه بود امیر آخور شهزاده خجسته خصال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم