آریغ

لغت نامه دهخدا

( آریغ ) آریغ. ( اِ ) کراهت و کینه یا نفرتی که از قول یا فعل کسی در دل گیرند. دل سردی :
آه از غم آن نگار بدمهر
کآریغ ز من بدل گرفته.خسروانی.آزیغ را نیز بمعانی مذکوره در فرهنگها ضبط کرده اند و ظاهراً یکی تصحیف دیگریست.

فرهنگ معین

( آریغ ) ( اِ. ) دلسردی ، نفرت ، کینه .

فرهنگ عمید

( آریغ ) ۱. دلسردی.
۲. کینه و عداوتی که از کسی در دل کس دیگر پیدا شود، نفرت: آه از غم آن نگار بد مهر / کآریغ ز من به دل گرفته (خسروانی: شاعران بی دیوان: ۱۲۰ حاشیه ).

فرهنگ فارسی

( آریغ ) ( اسم ) کراهت نفرت کینه . این کلمه بصورت ( آزیغ ) تحریف شده .
کراهت و کینه
دلسردی، نفرت، اریغ و آزیغ و ازیغ هم گویند، کینه وعداوتی که ازکسی دردل کس دیگرپیداشود

ویکی واژه

دلسردی، نفرت، کینه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت استخاره کن استخاره کن فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی